کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره

کیمیا، دختری از ورای آسمانها

برنامه غذایی

تصمیم گرفتم یه آرشیو روزانه از مواد غذایی که در طول روز میخوری درست کنم ....با روز گذشته شروع میکنم  و سعی میکنم اگر شد هر رور اگر نه هر چند روز یکبار آپ کنم ولی مال همه روزا رو بزارم : دو شنبه 22 اسفند 1391: ساعت 12:40 ---->  12 قاشق سوپ آبکی تقریبا یه پیاله ماست خوری کوچک ساعت 1:40 ----> شیر نمیدونم چقدر ولی کلا شیرخوردن هات بین 2 تا ماکزیمم 5 دقیقه هست ساعت 4 ----> 40 سی سی اب سیب ساعت 5 ---->  شیر ساعت 6:50 ---->  شیر ساعت 9 ----> 12 قاشق سوپ آبکی ساعت 10:40 ----> شیر و خواب ساعت 11:20 بیدار شدی!!! ساعت 12:30 ----> شیر و خواب ساعت 4 و 6:30 و 10:15 تو خواب شی...
24 اسفند 1390

کیمیا و 9 تا دوستش

جعه 12 اسفند 9 تا مهمون گل داشتیم....9 تا نینی خوشگل با مامانشو .....خیلیییییییییییییییییییییی خوش گذشت .... کلا با حال بود 9 تا نینی این اسباب بازی اونو میکشید ...اون یکی از اون میگرفت همتون یه چیزی تو دهنتون که هیچ کدون هم مال خودتون نبود ههههههه همه اسباب بازی ها به دهن همه متبرک شد.....اون پستونک از دهن اون یکی میگرفت...اون یکی شیشه شیر اون رو میخواست ....خلاصه فیلیمی بود دیدینیییییییییییییییییییی... من که  خیلی حال کردمممممممممممممممم خوش گذشت...به شما نینی ها هم فکر کنم خوش گذشته باشه ....به شما که حسابی خوش گذشت ....حسابی گیس کشی کردی ظاهرا .... قلدری بودی واسه خودت.... کیمیا خانم میزبان مهمون اولی که اومد زهره جون و ال...
20 اسفند 1390

اندر احوالات کیمیا در پایان ماه 8 ام زندگی

از بازی مورد علاقت میگم جوجه: دالی بازی: از هر نوعی .....به خصوص وقتی من برم پست در و یه دفعه بپرم جلوت ...کلی قهقه میزنی.... لاک لاک بازی: یه ظرف لاک لاک میزارم رو صورتت ...نمیدونم از چی ولی شدیدا قهقه میزنی ههههههه فکر کنم از اینکه صدات توش میپیچه و دنیا رو کدرتر میبین کیف میکنی چادربازی:به محض اینکه من چادر نماز سرم میکنم ذوق میکنی پاهاتو محکم میکوبی زمین از ذوق که باهام چادربازی کن منم چادر رو تند تند رو صورت میکشم و بر میدارم و تو کیف میکنی..... کلاغ پر:خیلی دوست داری فعلا فقط با دقت نگاه میکنی و لبخند مزنی ...تو کفی که من دارم چکار میکنم هی پر پر میکنم ههههه لی لی حوضک:از اونجایی که شدید قلقلکی هستی کلی میخندی از بازی دیگه ...
20 اسفند 1390

کیمیا و شیطنت هاش!!!

حسابی شیطون شدی ....من عاشق شیطنتت هات هستم عزیزمممممممم من کیمیا دو دندونه هستم مامانم میخواد از کارای روزانه من تعریف کنه قربون اون دو تا دندون فسقلیت بشم من شیطنت اول: کیمیا در حال پاره کردن جزوه های مامانش!!!! حالا ریزتر..... حالا ملاچه اش کنم..... خلاصش  کردم دیگه !! ای وای مامانی پیدام کردی؟! اگه ازم گرفت برم سراغ چی؟؟؟؟؟اونا خوبن ها!!! اااااا اون یکی موند که... بیا ببینم حساب تو رو نرسیدم...... و اینهم سرانجام جزوه‌های من!!!!!نینی داری یعنی همین دیگه ...خوبه کارم باهاشون تموم شده بود --------------------------------------------------------------------------------...
20 اسفند 1390

کیمیا 8 ماهه شد

دخمل گلم دیروز وارد 9امین ماه زندگیش شد....قشنگ تر از تو دنیا وجود نداره واسه من عزیزممممممم....خیلیییییییییییییییییییییی شیرین شدی ماشالااااااااااااا کیمیا 8 ماهه من....وجود من ...عشق من ....زندگی من.....امید من و باباش.... و باز هم خوابیدم معصومانت که من هیچ وقت سیر نمیشممممممممممممم شونصدتا عکس از خوابیدنت داری   ...
20 اسفند 1390

دست دسی!

از روز چهارشنبه 16 اسفند دس دسی میکنی ....قربون اون دستای توچولوت برم من..... تو مطالب قبلی در مورد بازی هات گفتم یادم رفت بگم یکی از باری های مورد علاقت بازی با بطری اب معدنی ههههههه  1  ساعتی قشنگ با یک بطری سرگرم میشی ههههههه...از دور بطری میبینی کلی دست و پا میزنی ......به رومیزی نایلونی روی پا تختی هم شدید علاقه داری 10 دفعه تا حالا کشیدیش و همه چیزای روش رو ریختی ...امروز جا دستمال کاغذی هم شکست با اینکار تو ....خدا نکنه با روروئک پات به اتاق برسه هههههه....... دیگه اینکه عاشق کمد و باز کردن درشی ....در کمد رو باز میکنی و تک لباس ها رو میکشی بیرون و میخندی ....هههههه ...اینه هم خیلی دوست داری همش مخوای خودتو توش بخوری ههه...
20 اسفند 1390

فضول خانم!!!

تو چه طوری رفتی اونجا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!! شیطون خانم قربون این ناز کردنت برم من ....اینجا کج شدی که منی که پشت دوربینم رو ببینی و ناز کنی ههههه جونممممم   ...
20 اسفند 1390
1